زاهدان کهنه، دومین دارالحکومه سیستان در دوران اسلامی

سیستان از نظر اقلیمی دارای آب و هوای گرم و خشک و بیابانی است که تابستانی بسیار گرم و زمستان‌های سرد ‌دارد گرم‌ترین ماه آن، تیر ماه است و حداکثر درجه حرارت سالانه آن بالای 40 تا 53 درجه سانتی‌گراد است سردترین ماه سال، دی ماه است که حداقل حرارت مطلق آن به 12 درجه سانتی‌گراد زیر صفر می‌رسد.

سیستان را سرزمین باد نیز نامیده‌اند به طوری که در اغلب روز‌های سال در این منطقه باد می‌وزد. باد 120 روزه، باد قوس و باد هفتم از جمله مهم‌ترین باد‌های منطقه سیستان است که از میان آنها باد 120 روزه از همه معروف‌تر بوده و باد غالب منطقه سیستان است این باد از اوایل خرداد ماه آغاز به وزیدن کرده و تا اواخر شهریورماه به مدت چهار ماه معادل 120 روز جریان پیدا می‌کند.

زاهدان کهنه، یا لندن شرق


ادامه نوشته

اطلاعات تاريخي و باستاني زابل

محيط طبيعي

شهرستان زابل با حدود 329317 نفر جمعيت در جنوب خاوري ايران و شمال استان با مساحتي بالغ بر 14252 کيلومتر مربع واقع گرديده است. از جانب شمال و شمال شرق با استان خراسان جنوبي، از شرق در امتداد مرز با کشور افغانستان، از جنوب با شهرستان زهک و از غرب با کوير لوت هم مرز مي باشد.

زابل داراي سه بخش :مركزي ،پشت آب،  و شيب آب است که با يک جاده آسفالته به طول206 کيلومتر به مرکز استان راه دارد. فاصله آن با تهران 1078 کيلومتر است.


ادامه نوشته

یعقوب لیث صفاری


یعقوب بن لیث نخستین امیر این خانواده بود که دولت مستقل اسلامی صفاریان را بنیاد نهاد. لیث پدر یعقوب در سیستان شغل رویگری (مسگری)داشت. لیث سه پسر داشت بنامهای یعقوب و عمر و علی، هر سه پسران لیث حکومت کردند اما دوره ای حکومت چندان نپایید. یعقوب نیز در اوایل مانند پدر رویگری میکرد و هرآنچه بدست می آورد جوانمرداه به دوستان و همسالانش ضیافت میکرد. چون به سن رشد رسید تعدادی از مردان جلد،زرنگ و عیار گردش جمع شده او را به سرداری خود برگزیدند

ادامه نوشته

کَوَدّی کَوَدّی یا کَبَدی کَبَدی

مقاله زیر از زبان محمد تهامی نژاد تهیه کننده و کارگردان فیلم های مربوط به بازی ها و ورزش های محلی در سیستان وبلوچستان ( از جمله کودی کودی ، خسو خسو ،کشتی کچ گردان ، توتن رانی در سیستان و شتر سواری در خاش و خر ارابه رانی در چابهار) می باشد:
در اواسط دهه شصت که با این بازی محلی آشنا شدم هنوز به عرصه بازی های آسیایی وارد نشده بود . بنا به اطلاع سایتword IQ فدراسیون کبدی هندوستان در سال 1950 تأسیس شد و کبدی ، اولین بار در سال 1990 به بازی های آسیایی چین راه یافت .

ادامه نوشته

مردم سيستان پيشتازتر از مختار


محقق تاريخ اسلام دکتر محمدحسين رجبي دواني معاون پژوهشي دانشگاه علوم اجتماعي دانشگاه امام حسين(ع)

سال ۳۱ هجري سيستان توسط مسلمانان فتح شد و پس از مقاومت هايي فرماندهان خليفه سوم احساس کردند با زور نمي توان با اين مردم برخورد کرد و از سوي ديگر مردم سيستان نيز متوجه حقيقت اسلام شدند و با ميل اسلام را پذيرفتند و فتح سيستان خيلي با زور و جبر همراه نبود، بلکه با ميل و رغبت مردم انجام شد. براين اساس مردم سيستان برخلاف ساير نقاط ايران که مدت ها پس از حاکميت سياسي مسلمانان اسلام را پذيرفتند، به سرعت به دين اسلام گرويدند.


ادامه نوشته

تحلیل ارتباطات رستم در شاهنامه



نویسنده : خدیجه ططری
کارشناس ارشد علوم ارتباطات واحد تهران مرکزی

بن مایه نوشتار : باشگاه شاهنامه پژوهان ایران
مقدمه :
رستم در ادبیات حماسی ما و در باورهای فکری همه ی اقوام ایرانی نامی آشنا و دوست داشتن پارسی زبانان که ایرانی و غیرایرانی ، با ادبیات کهن پارسی پیوند فکری دارند ، این شخصیت برجسته و نیمه داستانی را همچون بسیاری از چهره های سرشناس تاریخی می ستایند و می پندارند که رستم به عنوان یک  قهرمان فرا مردمی (ملی) شکست ناپذیر ، در زمانهای کهن دور وجود خارجی داشته و در کنار این مردم می زیسته است . این همه ، نام «آفریدگار رستم» فردوسی را به یاد می آورد و هنرنمایی او را در شخصیت پردازی و خلق هنری این یکتا آفریده ی داستانی نشان می دهد .
در دنیای شاهنامه ، همه ی پهلوانان ایرانی از شهرت و معروفیت ویژه ای (خاصی) بر خوردارند ، با وجود این ، هیچ یک در حد و اندازه ی رستم نیستند و همچون او محوریت حوادث و اتفاقهای عجیب و به یادماندنی را ندارند ، سام ، زال ، سهراب ، سیاوش ، کیخسرو ، گیو ، گودرز ، بهرام ، اسفندیار ، بیژن ، توس ، فریبرز ، فرامرز ، بهمن و بسیاری دیگر ، همگی در شمار انسانهای برجسته و سرشناس شاهنامه اند که شرح دلاوریها و نمود شجاعتهایشان را میتوان در لابه لای داستانها باز جست . اما رستم کسی دیگر است : پهلوانی یگانه با روحیاتی متفاوت و برخوردار از صفات و خصال اخلاقی یک قهرمان فرا مردمی (ملی) که او را به یک ابر پهلوان مبدل ساخته است . وقایع و اتفاقهایی که در شاهنامه پیرامون شخصیت رستم شکل گرفته بسیار است و البته همراه با حوادثی شگفت با فراز و فرودهایی بسیار و گاه بر خوردار از سرنوشتی دردناک و غمناک که ممکن است برای خواننده شگفت انگیز و ناباورانه باشد .

منبع:http://mehremihan.ir/shahnameh/101-pajoohesh/1931-ertebat-rostam.html


ادامه نوشته

قلمرو خاندان رستم

تحقيق دربارة برخي از سرزمين‌هاي مرزي ايران و هند بر مبناي شاهنامه فردوسي

 

دكتر مهدي غروي    بنياد شاهنامه فردوسي

{ در قرن اول ميلادي ، هنگام پادشاهي (( كانيكشا )) در هند كه معاصر با اشكانيان بود ، در مرزهاي ايران و هند ساتراپهاي محلي كوچك سكائي حكومت داشتند كه با فرهنگ و نظامات ايراني اداره مي‌شدند ، يكي از مظاهر اين فرهنگ تقويم ملي هند است بنام ويكراساموات ياشاكا ، كه هم اكنون نيز رايج مي‌باشد ، اين تقويم را مغان برهمن ايراني كه درين عصر به وفور در شهر اوجين اقامت داشتند و مهاجران ايراني محسوب مي‌گرديدند ارائه كردند ، از اين روست كه در متون قديم زابلستان يا سيستان ( سرزمين سكاها ) شاكادويپا كه آنهم بمعناي سرزمين سكاهاست خوانده مي‌شود }


ادامه نوشته

جشن اسفندگان یا سپندارمذ یا روز زن در ایران باستان

ماه اسفند، ماه زمین
بهار مختاریان

در روز پنجم ماه اسفند، جشن اسفندگان برگزار می شود. در این روز برای بزرگداشت اسفندارمذ، برابر با اوستایی سپنته آرمیتی (Səpantā Ârmaiti) دختر اهورامزدا، ایزدبانوی خرد و زمین، که یکی از امشاسپندان در دین زرتشتی است، جشنی برگزار می شود. در یسنای یکم/بند یک فهرست این امشاسپندان این گونه یاد می شود: « من پیشکش می کنم آن را، من انجام می دهم آن را برای وهومنه، برای اشه وهیشته، برای خشثره وئیریه، برای سپنته آرمیتی، برای هئورتات و امرتات، برای آفریننده ی گاو، برای آتش اهورامزدا، کوشاترین اثربخش امشه سپنته». معنای دقیق سپنته آرمیتی «اندیشه سازگار» (نیبرگ، ص 417) است. در کتاب تئوپمپ خیوس (Chios) که پس از اسکند می زیسته است، به فهرستی از مفاهیم مجرد برابر با ایزدان ایرانی برمی خوریم : 1- نیکو خواهی؛ 2- راستی؛ 3- نظم قانونی؛ 4- دانایی؛ 5- توانگری، 6- آفریننده ی خوشی ها برمی خوریم که به ترتیب می توانند ترجمه ای از معانی امشاسپندان باشد (همان، ص 416). این نام در منابع ارمنی هم به صورت spandaramet برای ایزد باروری به کار رفته است و با دیونیسوس (Dionysos) یکی دانسته شده است.

ادامه نوشته

داستان زال

سام بیشتر بخاطر آن نگران بود که اگر بزرگان و سرداران زابلی هنگامیکه زال را با سپیدموی مشاهده کنند و از او دلیلش را به پرسند چه جوابی به بزرگان دارد بدهد، بر همین اساس تصمیم گرفت تا کودک را که اهریمن نژاد نامیده بود از خود دور کند تا مورد شماتت قرار نگیرد. اقدام سام بدین صورت نقل شده:

چو آیند و پرسند گردنکشان   چه گویم ازین بچّهٔ بدنشان
چه گویم که این بچّهٔ دیو چیست   پلنگست و دو رنگست و گرنه پریست
ازین ننگ بگذارم به ایران زمین
  نخواهم برین بوم و بر آفرین
به فرمود پس تاش برداشتند   از آن بوم و بر دور بگذاشتند
بجایی که سیمرغ را خانه بود   بدان خانه این خُرد بیگانه بود
نهادند بر کوه و گشتند باز   برآمد برین روزگاری دراز

ادامه نوشته

قالی بافی سیستان هنری با قدمت دوهزار سال


به گزارش پایگاه خبری اوشیدا:شروع قالی بافی در سیستان به دو هزار سال پیش بر می گردد که اقوام سکایی در دشت زرخیز سیستان ساکن شده و به کشاورزی پرداختند وبافندگی خود را همچنان حفظ نمودند کشف قالی پازریک نشان می دهد که این قالی توسط اقوام سکایی بافته شده است طرح های قالی سیستان شبیه به نقش های ترکمن است ونقش های اصیلی چون بلوچی ،مدد خانی ، فتح الهی وغیره که اکثر نقاط ایران شناخته شده ومشتری های قدیمی دارد می باشد
طرحهای مذکور بدون داشتن طرح ونقاشی به صورت ذهنی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند.

ادامه نوشته

قالی سیستان

زیراندازهای سیستانی را باید به سه نوع تقسیم كرد (از لحاظ مبنای تاریخی):
الف: نوع تاریخی یا كهن، كه تا آغاز قرن چهاردهم.
هجری (بیستم میلادی) بافته شده است.
ب: نوع میانه، كه از حدود اواخر قرن سیزدهم هجری (نوزدهم میلادی) بافته شده و هنوز هم بافته می‌شود.
ج: نوع نو، كه هم اكنون بافته می‌شود.

ادامه نوشته

پرندگان بومی و مهاجر سیستان


نام علمي               نام بومي                                  تلفظ

_____       ______                ____

کله سبز               سوزگردن                         souzgardan

نوک پهن              کمچه                                    kamcheh

خوتکا                 روويک                                     rouvic

باکلان                 نرو                                          narou

آنقوت                 چرو                                       charou

تنجه                   کله مرغ                            kalamargh

فيلوش                 سيخ دم                                  sikhdem

بحري                 شنک                                       shenak                   

شاهين                باشه                                         basha

ادامه نوشته

تیمور لنگ و گاوسواران سیستان



امیر تیمور جهانگشا هنگامی که به سیستان می رسد دربارۀ قضیۀ دیدار خود با «امیر گرشاسب» فرمانروای زابلستان چنین می گوید:من کنار دریای هامون توقف کردم و تصمیم گرفتم که یک ایلچی نزد امیر زابلستان بفرستم و به او بگویم که من برای جنگ نیامده ام و قصدی جز تفریح ندارم. نام فرمانروای زابلستان، امیر گرشاسب بود و می گفتند که یکصد سال از عمرش می گذرد. ایلچی می رفت و مراجعت کرد و گفت: ای امیر تیمور، گرشاسب می گوید که اگر قصد جنگ نداری و به مهمانی آمده ای، قدمت مبارک باشد لیکن اگر برای جنگ آمده باشی برای کارزار آماده هستیم. من برای اینکه نشان بدهم که برای جنگ نیامده ام، هدایایی جهت گرشاسب فرستادم و آنگاه خبر دادند که امیر زابلستان به استقبال من می آید. من چشم به راه دوخته بودم که سواران امیر گرشاسب را ببینم ولی حیرت زده مشاهده کردم که یک عده گاو سوار از دور می آیند. گاوها مثل اسب چهار نعل حرکت می کردند و گاوسواران به سرعت به ما نزدیک شدند، من تا آن روز قشون گاو سوار ندیده بودم. وقتی گاوها نزدیک گردیدند، مشاهده کردم به قدری قوی و بلند هستند که انسان از مشاهده آنها دچار شگفتی می شود.پیرمردی ریش سفید و بلندی داشت و معلوم بود که برتر از سایرین می باشد از گاو فرود آمد و دست را بالای چشم نهاد که بتواند اطراف را ببیند و با صدایی بلند بانگ زد: من گرشاسب از نوادۀ گودرز سالار زابلستان هستم... امیر تیمور کیست؟بعد از فرود آمدن آن پیرمرد تمام کسانی که سوار گاوها بودند فرود آمدند و آنهایی که پیرامون من قرار داشتند از فرط تعجب انگشت به دهان بردند... همه ریش های بلند داشتند با این تفاوت که ریش بلند بعضی از آنها سفید بود و بعضی سیاه و برخی خاکستری. لباس آنها جامه ای بلند بود و یک طرف دامان جامه را روی شانه چپ انداخته بودند. وقتی گرشاسب- سالار زابلستان نزدیک من شد، من چند قدمی به سوی او رفتم و گفتم: ای سالار زابلستان من فقط برای دیدن کشور تو اینجا آمده ام و قصد جنگ ندارم امیر گرشاسب گفت: قدمت مبارک باد و بیا تا تو را به خانه خود ببرم. گفتم: ای امیر زابلستان شماره همراهان من زیاد است و ما سه هزار نفر هستیم و اگر به خانه تو بیایم، تولید مزاحمت خواهیم کرد. گرشاسب گفت: قشون تو سه روز مهمان من هستند و غذا را به اردوگاه آنها می آوردند ولی تو باید در خانه من سکونت کنی و آنجا غذا بخوری و بخوابی. گرشاسب و همراهانش سوار بر گاوها شدند و من با عده ای از سواران خود بر پشت اسب براه افتادم و در حالی که می تاختیم از دریای هامون به سوی شهر رفتیم....

به نقل از کتاب: منم تیمور جهانگشاه صص 90-91

تاريخ سيستان و جايگاه آن در تمدن و فرهنگ ايراني


نقش تاريخي و فرهنگي سيستان در جهان ايراني، نقشي بسيار قابل توجه و مطالعه است. سيستان در گذشته‌هاي دور مركز تلافي و محل باليدن فرهنگها و تمدنهاي بزرگ چندي بوده است.سيستان همواره سرزميني ايراني بوده كه فرهنگ ايراني به تمام معنا در آن جريان داشته است. فرهنگها و تمدنهاي بومي و محلي سيستان هيچ گاه منفك و مستقل و مجزا از پيكره ي اصلي فرهنگ ايراني ديگر بخش‌هاي ايراني نبوده است و چه بسا سيستان خود در تاريخ و فرهنگ ايران هر يك چندي پرچمدار و پيشتاز بوده است، چه پيش از اسلام كه بخش اساسي اساطير ايراني و حماسه ي ملي ايران پيوسته و وابسته به سرزمين سيستان بوده است و چه پس از اسلام كه فرهنگ غني ايران دوران اسلامي نخست در سيستان زير لواي قدرت صفاريان به يك نوع استقلال فرهنگي و سياسي از سلطه ي خلفاي بغداد دست يافت،‌نام سيستان همچنان پر آواز بوده است.


ادامه نوشته

زمينه‌ي جغرافيايي تاريخ



زمينه‌ي جغرافيايي تاريخ
 

جغرافیای سیستان

سيستان بخشي از فلّات بزرگ ايران است كه در منتها اليه جنوب شرقي اين فلات واقع شده است؛ از لحاظ سياسي سيستان ميان افغانستان، پاكستان و ايران تقسيم شده است،‌بخش بزرگتر و پُر‌آب تر سيستان در خاک کشور افغانستان قرار دارد و بخش کوچکي از ان در خاك كشور پاكستان است، بخشي نيز در خاك كشور ايران كنوني واقع شده كه مساحتي برابر 36000 كيلومتر مربع دارد. دشت سيستان از نظر ويژگيهاي زمين شناسي مجموعه‌اي از دلتاهايي است كه طي هزاره‌ها از تغيير بستر و مسير رود هيرمند به وجود آمده و از دو قسمت عمده ي شمالي و جنوبي تشكيل شده است. سيستان از شرق و شمال شرقي به رشته‌كو‌هاي بابا و سليمان در افغانستان مركزي، از شمال به خراسان بزرگ، از جنوب به بلوچستان و كوه‌هاي ملك سياه و از غرب به كوير لوت،‌كرمان و قسمت‌هايي از خراسان محدود مي‌شود و در مجموع از نظرجغرافيايي و اقليمي با جنوب خراسان بسيار مشابه است.

ادامه نوشته

سیستان یازابل؟!سیستانیهادر....(تاریخ سیستان


سیستانیهای عزیز چرا گروهی اصرار دارند به جای سیستان بزرگ وکهن از اسامی دیگری استفاده کنند؟!

 سیستان یکی از مناطق جغرافیایی و تمدنی شاهنامه است که در اطراف دریاچه هامون تا حدودی زابل فعلی در ایران، جنوب افغانستان و بخش از پاکستان در مجاورت این منطقه را در برمی گیرد.

 احتمال دارد که تپه‌های باستانی شهر سوخته مرکز این ایالت بوده‌است. زابلستان در آن دوره تاریخی یکی از بهترین زیستگاه‌های طبیعی بوده‌است که بدلیل آب فراوان و پوشش گیاهی خوب و رودخانه و دریاچه هامون از تمدن درخشانی برخوردار بوده‌است تغییر آب و هوا و تغییر مسیر رودخانه و شاید زلزله و یا بیماری موجب انقراض این تمدن شده‌است.

ادامه نوشته

پیشینه تاریخی سیستان

پیشینه تاریخی سیستان سیستان در آئین زردشتی از مقام و مرتبه بالایی برخوردار است . دریاچه فرزدان که همان دریاچه هامون است در سیستان واقع شده و یشتاسپ ( گشتاسپ ) پسر لهراسب پادشاه کیانی که مطابق شاهنامه و اساطیر ایران ، زردشت در زمان او ظهور کرد ، در کنار دریاچه هامون برای آناهیتا نذر کرد . هامو همان دریاچه ای است که مطابق آئین زردشتیان سه موعود زردشتیان در کنار آن زاده می شوند .

درزامیاد پشت آمده که سیستان وطن کیانیان است . در آنجا آمده است که << فرکیانی کسی راست که در سرزمینی که در آنجا دریای کیانسه ( هامون ) واقع است شهریاری دارد ، دریایی که رود هلمند در آن فرو می ریزد . >>آورده اند که نطفه زردشت ، پیامبر آئین زردشت، توسط یکی از ایزدان به ایزد آب ( ناهید ) سپرده شد تا دراین دریاچه حفظ شود و درهزاره های سه گانه پایان جهان ، از آنها موعدان زردشتی به وجود آیند . آنچه ذکر شد به واقع بخشی از سوابق اساطیری سیستان بود که می تواند به تعبیری سوابق تاریخی نیز منظور شود .
دین زردشتی نخست در این ناحیه تبلیغ شد و پیروانی مانند سین پیدا کرد که همراه با برز مهر بغان نسک، اوستا را تدوین کرد و پس از حمله اسکندر ، اوستا سینه به سینه فقط در این ناحیه حفظ شد . وجود آتشگاههای مهم سیستان که در زمان پارتیان ( کوه خواجه )و ساسانیان ( کرکوی ) از اهمیت بسیار برخوردار بوده اند ، باز نیز از اهمیت تاریخی و مذهبی سیستان در گذشته باستان ایران نشان دارد .

ادامه نوشته

سرزمين سوخته، ديپلماسي بريتانيا در سيستان


  غرشمار کلمه تحريف شده از واژه «غيره شمار» به معناي «غريب شمار» يا «غيرخودي» است که به مردم زحمت کش سيستان پس از تجزيه سرزمين آنها و آواره شدن در شهرهاي مختلف، به خصوص خراسان و مازندران گفته مي شده است مطالب حاضر به طور عمده متکي به اسناد وزارت خارجه بريتانيا و يادداشت هاي سياسي و اطلاعاتي محرمانه اداره اطلاعات هند - بريتانيا است و به تحقيق درباره چگونگي تقسيم سيستان، آب سيستان و تبديل اين منطقه به سرزمين سوخته پرداخته است.
    
    بايد به شکوفايي اقتصاد کشاورزي سيستان که يکي از آبادترين مناطق و مرکز عمده تمدن گذشته ايران بوده است اشاره کرده و به بررسي مختصري از آثار به جا مانده آن پرداخت. اين بررسي نشان مي دهد که در نيمه دوم قرن نوزدهم سيستان دلتاي نسبتاً وسيعي است که به طور عمده رودخانه هيرمند، خاش، فراه و هاروت آن را تشکيل داده اند. هيرمند با آب گذري سالانه نزديک 6 هزار ميليون مترمکعب به درياچه هاي کم عمق بزرگي که هامون خوانده مي شدند مي ريخته است. هامون با طول حدود 1000 مايل و عرض چندده مايل اغلب حجم آبي حدود 5 ميليارد مترمکعب را دارا بوده است. علاوه بر اثرات زيست محيطي و تنوع آب و هوايي که هامون ايجاد مي کرده، بستر آن محل رويش انواع ني، علف هاي خودروي آبي که منبع عظيمي براي دامپروري و رمه داري بوده است و توليدات آن در نيمه قرن نوزدهم به شهرهاي مشهد، شيراز، اصفهان، عشق آباد، هرات و قندهار صادر مي شده است، حوضچه هاي درون نيزارها با گياهان خودروي آبي محل جلب و مهاجرت انواع متعدد پرندگان بوده است. صيد پرندگان و ماهي از هامون يک منبع اقتصادي ديگر سيستان بوده است. سيستان را به علت حاصلخيزي فوق العاده خاک و فراواني آب آن «مصر» دوم مي خواندند. موقعيت جغرافيايي و منابع طبيعي آن، به خصوص در زمينه کشت غلات و پرورش دام مي توانسته است آن را به يک قطب عظيم و با اهميت سوق الجيشي، سياسي و تجاري تبديل کند. همين اهميت سيستان را تبديل به حوزه رقابت استعماري روس و انگليس کرد. امپراتوري بريتانيا که تا اواسط قرن نوزدهم هند را به عنوان منطقه مرکزي امپرياليسم بريتانيا تحت تسخير درآورده بود به افغانستان و ايران به عنوان منطقه حائلي عليه روسيه نظر داشت. کليدي ترين منطقه در اين نقطه هرات بود که به لحاظ جغرافيايي از آن امکان تسخير قندهار و هند مي رفت. از اين رو انگليس در آغاز حاکم وابسته افغانستان را واداشت تا قندهار و هرات را که هر دو تحت حاکميت ايران بود تصرف کند. قندهار در 1855 و هرات در 1857 تحت تصرف قرار گرفت. براساس قرارداد 1857 پاريس که به موجب آن هرات از ايران جدا شد هرگونه اختلافي در آينده بين افغانستان و ايران مي توانست با حکميت بريتانيا حل شود. به اين ترتيب عملاً بريتانيا ريش و قيچي را به دست گرفت.

  *دکتر رضا رئيس طوسي استاد دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران


ادامه نوشته

حق آبه سیستان

وضوع تقسيم بندي آب هيرمند و سهم ايران ازاين آب پيوسته درطول تاريخ مناسبات بين افغانستان وايران ازسال  1872 به بعد مورداختلاف بوده است. چون اين اختلافات از طريق مذاكرات دو جانبهء دو دولت افغانستان و ايران حل و فصل نگرديد، موضوع به حكميت بين المللي ارجاع شد. اولين حكميت در اين زمينه در سال 1873 توسط گولداسميت از انگلستان اجرا شد و مناصفهء آب هيرمند را حق آب ايران معين نمود. در مورد اعمار نهرها و بندهاي جديد آبگردان در يكي از بندهاي اين معاهده چنين مي‏خوانيم:" اين موضوع شامل انهار موجود و انهار قديمي توسط افغانستان تحت تعمير واقع خواهد شد و همچنين حفر انهار جديد نمي شود مشروط بر آنكه آب لازم براي آبياري سواحل ايران تقليل نيابد."

در اثر خشكسالي‎ هاي 1902 و كم شدن مقدار آب رود هيرمند و تغيیر مسير دريا در داخل افغانستان يكبار ديگر اختلاف ميان ايران و افغانستان بالا گرفت و حل اختلاف بار ديگر به دولت انگلستان محول گرديد كه در نتيجهء آن دولت انگلستان در سال 1905  " ماهون" را براي حل اختلاف تعيين نمود كه  در متن حكميت ماك ماهون نه تنها تعمير و احداث انهار قديمي، بلكه حفر انهار جديد نيز براي افغانستان مجاز تلقي شده بود. همچنان ماهون يك ثلث آب رود خانهء هيرمند را حق آبه سيستان ايران تعیين كرد.

بالاخره پس از سال‏ ها جنجال و مباحثه روي اين مسئله، وقتي محمدموسي شفيق  در 26 سرطان سال 1352  بحيث صدراعظم تعين گرديد،به خاطرجلب كمك هاي كشورها در سياست خارجي خود، طرف دار حل اختلافات افغانستان با كشورهاي همسايه بود. وي در ميزان 1351در جريان تقديم خط و مشي حكومت خويش به شوراي ملي تعهد سپرد كه در كنار حل ساير مسايل مبرم افغانستان، موضوع آب هلمند را باجانب ايران حل خواهد کرد.

حكومت افغانستان كه پيش از آن در دوران صدارت دكتور عبدالظاهر از جانب ايران دعوت نموده بود تابه منظورمشاهده چگونگي كمبود آب هيرمند، هيئتي رابه افغانستان بفرستد و مذاكرات در اين زمينه ادامه داشت، موسي شفيق براساس خط ومشي خود، جان تازهء به اين مذاكرات بخشيد و در نتيجه، معاهدهء مربوط به آب هيرمند در حوت 1351 ميان اميرعباس هويدا، صدر اعظم ايران و محمدموسي شفيق، صدر اعظم افغانستان در كابل به امضاء رسيد.

مندرجات اساسي اين معاهده به ترتيب ذيل است:

مادهء دوم اين معاهده طبق جدول تنظيمي كمسيون دلتا براي ايران سهميهء برابربا 22 مترمكعب آب در هر ثانيه تعيين كرد.

دولت ايران هيچ گونه ادعايي بر آب هيرمند بيشتر از مقداري كه توسط اين معاهده تثبيت شده ندارد، حتي اگر مقدار آب بيشتري هم در دلتاي سفلاي هيرمند فراهم باشد.

افغانستان براساس مادهء پنجم اين معاهده ازهرگونه اقدامي‏كه موجب نقصان ياقطع حق آبهء ايران مي شود خود داري خواهد كرد ولي در استفاده ازبقيه آب هيرمند باحفظ تمام حقوق به هرنحوي كه مايل باشد آزاد است.

اين معاهده به خاطر كودتاي محمدداودخان در 26 سرطان 1352 از تصويب شوراي ملي بازماند تا اينكه درسال 1356 ازجانب حكومت جمهوري افغانستان قابل اجرا اعلام گرديد.


تاریخ شهر سوحته

شهر سوخته (Burned City) در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل - زاهدان واقع شده است. این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سال‌های ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند. تاریخچه این شهر به چهار قرن قبل از میلاد مسیح باز می گردد.
تاریخچه تحقیقات

کلنل بیت، یکی از ماموران نظامی بریتانیا از نخستین کسانی است که در دوره قاجار و پس از بازدید از سیستان به این محوطه اشاره کرده و نخستین کسی است که در خاطراتش این محوطه را شهر سوخته نامیده و آثار باقیمانده از آتش سوزی را دیده است. پس از او سر اورل اشتین با بازدید از این محوطه در اوایل سده حاضر، اطلاعات مفیدی در خصوص این محوطه بیان کرده است. بعد از او شهر سوخته توسط باستان‌شناسان ایتالیایی به سرپرستی مارتیسو توزی از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۷ مورد بررسی و کاوش قرار گرفت. این شهر یکی از آثارتاریخی استان سیستان و بلوچستان به شمار می آید.

جغرافیا و محیط زیست شهر سوخته

بر مبنای یافته‌های باستان شناسان شهر سوخته ۱۵۱ هکتار وسعت دارد و بقایای آن نشان می‌‌دهد که این شهر دارای پنج بخش مسکونی واقع در شمال شرقی شهر سوخته، بخش‌های مرکزی، منطقه صنعتی، بناهای یادمانی و گورستان است که به صورت تپه‌های متوالی و چسبیده به هم واقع شده اند. هشتاد هکتار شهر سوخته بخش مسکونی بوده است. تحقیقات نشان داده است این محوطه بر خلاف اکنون که محیط زیست کاملاً بیابانی دارد و فقط درختان گز در آنجا دیده می‌‌شود، در پنج هزار سال قبل از میلاد منطقه‌ای سبز و خرم با پوشش گیاهی متنوع و بسیار مطلوب بوده و درختان بید مجنون، افرا و سپیدار در آنجا فراوان وجود داشته است. در آن دوران نیز این منطقه بسیار گرم بوده، اما آب رودخانه هیرمند و شعباتش به خوبی زمین‌های کشاورزی شهر سوخته را سیراب می‌‌کرده است. دریاچه هامون در ۳۲۰۰ قبل از میلاد دریاچه‌ای بزرگ و پرآب بوده و رودها و شاخه‌های قوی از آن منشعب می‌‌شده و در اطراف آن نیزارهای وسیعی وجود داشته است. در بررسی‌های منطقه‌ای در اطراف شهر سوخته بستر رودخانه‌های مختلف و آبراه‌هایی پیدا شده که به مزارع کشاورزی شهر سوخته آب می‌‌رسانده اند. در اولین فصل کاوش در شهر سوخته کوچه‌ها و خانه‌های منظم، لوله کشی آب و فاضلاب با لوله‌های سفالی پیدا شد که نشان دهنده وجود برنامه ریزی شهری در این شهر است.

پیشینه تاریخی سیستان 2

اهميت سيستان در تاريخ تمدن و فرهنگ ايران بر كسي پوشيده نيست .سیستان سرزمینیست که شهرسوخته درآن جای دارد ،شهری که بود ،شهر هنر ، شهری که بزرگترین گواه بر هوش وخرد ، دانش وصنعت ایرانی بوده است. شهری که اسطوره برتری تمدنی بین النهرینی را شکست. شهری که هنوز هزاران رمز وراز در خود دارد.
زادگاه رستم زال ، سهراب دلاور ، اسفندیار روئین تن ، گرشاسب اژدهاکش ، کیخسرو و سیاوش هاست . سرزمین یعقوب عیار ، محل حماسه ها ، جایی که نخستین شعله های شعر و ادبیات نوی ایرانی پس از خاموشی چندصد ساله از آنجا نه تنها به تمام ایران ، بلکه از مرزهای چین تا سواحل مدیترانه ، از سواحل دریای سیاه تا سواحل نیلگون خلیج فارس گسترش یافت.
دیار پیام آور صلح و دوستی ، و ریشه های گفتار نیک ، پندار نیک و کردار نیک از آنجا و سرزمینهای تابعه آن برخاسته و سپس در تمام ایران و بعد در جهان باستان گسترده شد.

ادامه نوشته

نامه حضرت امام جواد علیه السلام به فرماندار سیستان

محدّث عاليقدر كلينى با ذكر سند از احمد بن زكريا صيدلانى، روايت كرده‏ است، از مردى از اهل بُستِ سيستان كه گفت در اولين سال‏ خلافت معتصم بود كه ابوجعفر امام جواد عليه  السلام  در آن سال حجّ به جاى‏آورد و من هم با حضرتش همسفر بودم.
پس هنگامى كه برسرِ سفره غذا نشسته بوديم و گروهى از دارودسته‏ سلطان (يعنى معتصم) هم حاضر بودند، عرض كردم: فدايت شوم! والى‏منطقه سكونتِ ما از شما خاندان پيروى مى‏كند و شما را دوست دارد و دردفتر خراج ماليّاتى برعهده من ثبت شده، چنانچه صلاح بدانيد، نامه‏اى ‏مبنى بر احسانِ والى به من مرقوم فرماييد.
امام ابوجعفر فرمود: من او را نمى‏شناسم.
گفتم: فدايت شوم! همان طورى كه گفتم او از دوستداران شما اهل‏بيت است و نامه شما به او براى من سودبخش است.
پس حضرتش نامه‏اى بدين مضمون نوشت:
 

ادامه نوشته

سيستاني ها اولين قيام كنندگان خون امام حسين (ع )بودند

سلام. آيا سيستاني هاي ايراني اولين قيام كنندگان خون امام حسين ع بودند؟

پاسخ: قيام مردم سيستان


نخستين قيامي كه پس از حادثة عاشورا، براي خون‌خواهي امام حسين† به وقوع پيوست، قيام مردم سيستان بر ضد حاكمان اموي بود. پيش از پرداختن به ماهيت اين قيام، بايد نگاهي به تاريخ ورود اسلام به آن ديار دليرپرور، و افتخارات اهالي سيستان بعد از پذيرش اسلام در دفاع از ولايت و حقانيت امير مؤمنان علي† بيندازيم تا به شناخت بهتري از قيام آنان دست يابيم.


ادامه نوشته